صاحب نظران برخی معتقدند که انتظار داشتن برای شناسایی دانش آموزانی که مشکلات خواندن دارند، یک اشتباه بزرگ است. آنها معتقدند که این عمل میتواند منجر به تثبیت مشکلات خواندن شود.
منابعی که به آنها ارجاع داده شده است شامل کتاب "میلز، ریچی و هیلمن" صفحه ۲۲۳، کتاب "گراهام و هریس" ۲۰۰۲، کتاب "شرارتز، گارفینکل و دیویس" ۲۰۰۲، و همچنین کتاب "سیمونز، کمی، انیو، گود هارن کول و براون" ۲۰۰۲ میباشد.
پیشگیری در ناتوانیهای یادگیری به سه سطح تقسیم میشود: اولین سطح، جلوگیری از وقوع ناتوانی است؛ دومین سطح، اصلاح ناتوانی بعد از بروز آن یا جلوگیری از بدتر شدن آن است؛ سومین سطح، مداخله درمانی برای کودکان با ناتوانیهای یادگیری است. اولین سطح پیشگیری شامل کاهش احتمال آسیب مغزی، ارتقای مهارتهای معلمان، آموزش مهارتهای تربیت فرزندان به والدین است. راهبردها باید به منظور کاهش یا حذف علل ناتوانیهای یادگیری یا محافظت در برابر عوامل علی بکار گرفته شوند. اهمیت این سطح پیشگیری در کاهش شیوع ناتوانیهای یادگیری است، اما نمیتواند آنها را به صفر برساند.
دومین سطح پیشگیری شامل آموزش جبرانی و اصلاح ناتوانی بعد از بروز آن است. بیشتر مداخلههایی که انجام میشود، به این سطح پیشگیری تعلق دارند. معلمان آموزش ویژه میتوانند با دانشآموزانی که به عنوان ناتوان یادگیری شناسایی شدهاند و همچنین با دانشآموزانی که هنوز شناسایی نشدهاند و مشکلات تحصیلی دارند، کار کنند.